برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : A
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم: تنهاییت برای من ... غصه هایت برای من ... همه بغضها و اشكهایت برای من .. بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را... صدای همیشه خوب بودنت را دلم برایت تنگ شده ![]()
برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : A
نیستی... نفس می کشم نبودنت را نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم ... هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده... خودم را به هزار راه میزنم به هزار کوچه به هزار در نکند یاد آغوشت بیفتم ... ![]()
برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : A
دراشنایی امروز مینویسم تا در بیگانگی فردا به یادم باشی
![]() چقدر سخته عشقت ببوستت وقتی خواست بره بگه خب خودت خواستی ![]()
برچسب:, :: 13:22 :: نويسنده : A
گاهـــﮯ...
حجم ِ בلتنگـﮯ ـهايَـ م
آنقدر زيــآد مـﮯ شـوב
ڪــﮧ دنيــا با تمامـ ِ وسعتش برايَــ م تنگ مـﮯشوב בلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ گردش ِ روزگارش
بـﮧ مَــ טּ ڪـﮧ رسيـב از حرڪـت ايستاב دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ בلتنگـﮯـهايَـ م رـآ نديـב
خوבے ڪـﮧ مدتهاست گم ڪـرבه امـ ...
![]()
برچسب:, :: 13:21 :: نويسنده : A
در این تلاطم بی رحم زندگی
این دریای مواج و طوفانی اگه تو نباشی خواهم مرد من چون کویری تشنه ام در سایه سار ابرها تو ای باران من ببار و از نو آبادم کن من بی تو هیچم معنای من تویی ، دنیای من تویی نگذار چون قایقی سرگردان موج ها برایم تصمیم بگیرند تو ای باران من بیا و از نو آبادم کن دوستت دارم بارانم ![]()
برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : A
باور تلخ نبودنت... تاوان کدامین اشتباه بود؟ تو گفتی بمان و من ماندم... اکنون که تو رفته ای... من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی خود خیره شده ام... و نمیدانم اخر چه خواهد شد... میروی و من نگاهت میکنم... تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو... یک عمر برای گریستن وقت دارم... اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست... و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
![]()
![]() |